سه شنبه / ۲۰ دی ۱۴۰۱ / ۰۸:۳۵
سرویس : مسجد خبر
کد خبر : ۳۷۸۰۹
گزارشگر : ۶۹۲
گزارش

خداوندا فقط می‌خواهم شهید شوم

شهید کاظمی در وصیت خود گفته بود: خداوندا فقط می‌خواهم شهید شوم شهید در راه تو، خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزی شهادت می‌خواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت!

احمد کاظمی متولد ١ تیر ۱۳۳۷ در شهرستان نجف آباد استان اصفهان است که در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۸۴ درارومیه به شهادت رسید. ایشان نظامی ایرانی بود که در طول جنگ ایران و عراق به‌عنوان فرمانده لشکر ۸ نجف در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت می‌کرد و در اغلب عملیات‌های نظامی، حضوری فعال داشت. وی از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ فرمانده قرارگاه حمزه بود و از ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ فرماندهی لشکر ۱۴ امام‌حسین (ع) را برعهده داشت.
 

مبارزات انقلابی

کاظمی در سال ١٣۵۶ زمانی که مشغول پخش اعلامیه بر علیه نظام شاهنشاهی بود، توسط ساواک بازداشت شد و مدتی را در زندان سپری کرد.طبق گزارشات ساواک، کاظمی از خرابکاران(انقلابیان فعال) قبل از انقلاب بود.اسناد دستگیری 15 روزه او بیانگر ذکاوت و البته عدم بروز اطلاعات توسط او بوده است و به عبارتی یکی از مهم ترین علل شدت شکنجه اش همین بود. وقتی از زندان بیرون آمد؛ تا یک ماه از ناحیه بینی خونریزی داشت. بعد از پیروزی انقلاب، دادستان نجف آباد به احمد گفته بود «شما اسم همان پاسبانی که با چکمه زده بود توی صورت شما که به خاطر آن خونریزی شدیدی داشتید، به ما بدهید تا ما دستگیر و مجازاتش کنیم». ولی احمد ما با اینکه این پاسبان را می شناخت اسمش را نداد و گفت: «خود ایشان در این انقلاب تنبیه شده است...».
شهید کاظمی در فاصله سال‌های ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴ بعنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران فعالیت می‌کرد و در سال ۱۳۸۴ به فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران منصوب شد. وی در دی‌ماه ۱۳۸۴ در سانحه سقوط هواپیمای داسو فالکن ۲۰ در نزدیکی ارومیه، به همراه شماری از فرماندهان سپاه، به شهادت رسید.
 
آغاز فعالیت های نظامی
 
شهید کاظمی با وقوع انقلاب، در دی‌ماه ۱۳۵۸ همراه با گروهی با مسئولیت محمد منتظری به همراه غلامرضا صالحی و غلامرضا یزدانی جهت اعزام به جنوب لبنان، ابتدا وارد سوریه شد. او در پادگان حموریه در اطراف دمشق یک دوره آموزشی جنگ‌های نامنظم را به مدت ۴۵ روز، زیر نظر سازمان الفتح طی کرد و بعد از آن به جنوب لبنان اعزام شد و در کتیبه‌های نظامی اطراف بیروت، که مربوط به سازمان الفتح بود، مستقر شد.
 
حضور در دفاع مقدس
 
وی در سال ۱۳۵۹ به ایران بازگشت و بلافاصله به کردستان رفت، تا با مخالفان نظام جمهوری اسلامی مقابله کند. در پی آغاز جنگ ایران و عراق، با همراهی گروهی ۵۰ نفره در جبهه‌های آبادان حضور یافت.
 
در پایان جنگ، گروه پنجاه نفره شهید کاظمی، به لشکر ارتقاء پیدا کرده بود و فرماندهی لشکر ۸ نجف اشرف را احمد کاظمی برعهده داشت. تجهیزات زرهی لشکر ۸ نجف از سلاح‌های به غنیمت گرفته شده از نیرو‌های ارتش عراق تجهیز شده بود، که بخش اعظم آن حاصل تجهیزات بجا مانده از نیرو‌های عراقی بود که با آزادسازی خرمشهر بدست آمده بود و صد‌ها تانک، نفربر، توپخانه و ماشین‌آلات رزمی را در بر می‌گرفت.
 
در جریان عملیات بیت‌المقدس، شهید کاظمی در حالی که فرماندهی تیپ نجف اشرف را برعهده داشت، با عبور از رودخانه کارون، در نیمه‌های شب و بانفوذ به عمق ۲۰ کیلومتری از خط نیرو‌های عراقی، خود را به جاده اهواز-خرمشهر رساند و با استقرار نیروهایش در کنار جاده، نبردی تن به تن و خونین میان نیرو‌های ایرانی و ارتش عراق رخ داد، که در نهایت با تثبیت تیپ تحت امر خود در جاده اهواز-خرمشهر، حملات بعدی خود را به سمت خرمشهر آغاز کرد.
 
عملیات والفجر ۱۰
 
۲۵ اسفندماه ۱۳۶۶ لشکر ۸ نجف اشرف به فرماندهی شهید کاظمی در عملیات والفجر ۱۰، در محور دربندیخان حلبچه شرکت کرد. کاظمی که مسئولیت تصرف شهر حلبچه را برعهده داشت، برای حفظ جان افراد غیر نظامی، از ورود نیرو‌های تحت امرش به شهر حلبچه ممانعت کرد و عملیات را به پایان رساند.
 
فرماندهی نیروی هوایی سپاه
 
شهید کاظمی در ۲۷ آذر ۱۳۷۶ به عنوان فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) معرفی شد و پس از آن در ۹ تیر ماه ۱۳۷۹ به سمت فرماندهی نیروی هوایی سپاه منصوب شد.
در دوران فرماندهی نیروی هوایی، کاظمی اقدامات مؤثری نسبت به ارتقای سطح کیفی نیروی هوایی از جهت سازمان و ساختار انجام داد و برای نخستین بار نیروی هوایی سپاه را مجهز به هواپیمای جت پشتیبانی نزدیک سوخو ۲۵ نمود و سازمان هلی‌کوپتری سپاه را با خرید بالگرد‌های میل ۱۷ تجهیز کرد. وی همچنین در این سمت با واحد موشکی هوافضای سپاه پاسداران نیز ارتباط داشت و حسن طهرانی مقدم را در توسعه پروژه‌های ساخت موشک‌های بالستیک همراهی می‌کرد.
 
فعالیت متدبرانه در جریان زلزله بم
 
با وقوع زلزله بم در سال ۱۳۸۲، کاظمی با آماده‌سازی فرودگاه بم، ناوگان نیروی هوایی سپاه را برای نجات زلزله‌زدگان بم، بسیج کرد. به گونه‌ای که هر ۱۳ دقیقه یک هواپیما و یک هلیکوپتر پرواز می‌کرد و در مجموع ۳۰ هزار مجروح با این ناوگان جابه‌جا شدند.
 
فرمانده نیروی زمینی سپاه
 
شهید کاظمی در ۲۹ مرداد ۱۳۸۴ از سوی رهبر معظم انقلاب، به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد. وی در طی این سال‌ها به تحصیل نیز پرداخت و مدرک کارشناسی خود را در رشته جغرافیا و کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت دفاعی گذراند و موفق شد دانشجوی دکتری در رشته دفاع ملی شود.
 
نشان فتح
 
ایشان در دوران فعالیت در سپاه پاسداران، ۳ نشان فتح دریافت کرد و آخرین درجه نظامی وی نیز تا سال ۱۳۸۴ سرتیپی بود.
 
شهادت
 

شهید احمد کاظمی در ۱۹ دی سال ۱۳۸۴ در سانحه هوایی سقوط هواپیمای داسو فالکن ۲۰ در نزدیکی ارومیه به شهادت رسید. به گفته فرمانده وقت سپاه پاسداران، در نشست خبری ۱۹ دی ۱۳۸۴ علت سقوط هواپیما، از کار افتادن دو موتور آن اعلام شد. پیکر وی بنا به وصیتش در جوار شهید حسین خرازی، در گلستان شهدا در تخت فولاد اصفهان و همراه با شهید غلامرضا یزدانی و شهید نبی الله شاهمرادی، دو فرد دیگر حاضر در آن هواپیما آرمید.

نظر مقام معظم رهبری:

دو هفته پیش شهید کاظمی پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکی این‌که دعا کنید من روسفید بشوم، دوم این‌که دعا کنید من شهید بشوم. گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهای مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همه‌تان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته‌ی شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشم‌های شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: ان‌شاءاللَّه خبر من را هم به‌تان بدهند!

فاصله‌‌ی بین مرگ و زندگی، فاصله‌ی بسیار کوتاهی است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگی هستیم و غافلیم از حرکتی که همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات میکنند؛ هر کسی یک طور؛ بعضیها واقعاً روسفید خدا را ملاقات میکنند، که احمد کاظمی و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ اینها زحمت کشیده بودند.

محمد مهدی در دیدار مقام معظم رهبری با خانواده شهدا در تاریخ 19 خرداد 1389  از ایشان می‌پرسد:

می‌خواستم بدانم انتظاری که شما از پدر ما داشتید ایشان توانستند برآورده کنند؟

حضرت آقا فرمودند: «بله ، خیلی. من کارهای بزرگی را به عهده ایشان محول کردم، کارهایی که به همه نمی‌دادم و اطمینان نمی‌کردم، ایشان با بهترین وجه آن‌ها را به انجام می‌رساند. روزی که من یکی از این مأموریت‌ها را به ایشان محول کردم، بعضی‌ها بودند در سپاه باور نمی‌کردند ایشان بتواند این کار را انجام بدهد اما ایشان رفت و به بهترین وجه آن را انجام داد. ایشان جزو بهترین‌های من بود.»

فرازی از وصیت نامه شهید کاظمی

 الله اکبر

اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهید ان علیاً ولی الله

خداوندا فقط می‌خواهم شهید شوم شهید در راه تو، خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزی شهادت می‌خواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت، ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر توانایی، ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده، تو کرمی کن، لطفی بفرما، مرا شهید راه خودت قرار ده. با تمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی و عشق شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق...

https://amoozesh.masjed.ir/u/13hd

اظهار نظر

ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید